گلگشت

سایتی برای ادبیات

گلگشت

سایتی برای ادبیات

گلگشت

در صورتی که انتقادی از سایت دارید یا می خواهید مطلبی در سایت قرار گیرد با ما در moravvej1381@ تماس باشید.
متشکرم که سایت ما را انتخاب کرده اید.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه

آرایه های معنوی

چهارشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ق.ظ

۱- مراعات نظیر  (تناسب ) :

 از متداول ترین آرایه های ادبی در ادبیات کلاسیک و معاصربه شمار می آید و آن عبارت است از آوردن دو یا چند واژه در یک بیت یا عبارت که در خارج  از آن بیت نیز رابطه ای خاص میان آن ها برقرار باشد.

1. از لحاظ هم جنس بودن : آفتاب،ماه،ستاره

2. از لحاظ هم نوع بودن : مس ، طلا،نقره،آهن که همه از نوع فلزات می باشند .

3. از نظر هم مکان بودن : گهر ،صدف،مروارید که هر سه در دریا یافت می شوند.

4. از نظر زمان : دیشب ، امروز ، پارسال و . . .

5 . از نظر همراهی و ملازمت : کف و دریا  زیرا همیشه دریا با کف همراه است یا (( ابر و باد ))

مانند :

جناس

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۲۸ ب.ظ

        

جناس: یک‌سانی و هم‌سانی دو یا چند واژه در واج‌های سازنده را گویند، اگر معنی متفاوتی داشته باشند. در دو کلمه هم‌جنس گاه جز معنی هیچ گونه تفاوتی ندارند و گاه علاوه بر معنی، در یک مصوت یا صامت با هم متفاوت‌اند. به دو کلمه هم جنس یا هم‌معنی که در یک مصراع یا بیت به کار می‌رود، ارکان جناس گویند. ارزش جناس به موسیقی و آهنگی است که در سخن می‌آفریند و زیبایی جناس در گرو پیوندی است که با معنی سخن دارد. جناس در شعر و نیز در نثر به کار می‌رود. 

جناس تام یک‌سانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج‌هاست؛ جناس تام بر موسیقی درونی مصراع یا جمله می‌افزاید؛ مانند:

بردوخته‌ام دیده چو باز از همه عالم         تا دیده من بر رخ زیبای تو باز است


در این مثال واژه « باز» دو بار به کار رفته است؛ باز اول به معنی پرنده شکاری و باز دوم به معنی گشاده است.

مختصری درباره ی خواجوی کرمانی

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۲۶ ب.ظ

● خواجوی کرمانی (۷۵۳-۶۸۹ هـ . ق)
کمال الدین ابوالعطا محمود علی بن محمود، شاعر، عارف و نویسنده توانای قرن هشتم هجری و چهره توانای ادب پارسی در ذیحجه سال ۶۸۹ هـ..ق دیده به جهان گشود. هنوز عماد فقیه و جلال عضد در کرمان و یزد شهرتی نداشتند که آوازه شاعری شیرین سخن در ایران و بیشتر شهرهای عراق پیچید. خواجه را ارادتی خاص به خواجو بود و بسیاری از غزل های خود را با الهام از سروده های خواجو به نظم کشیده است.
● عماد فقیه کرمانی (عارف و شاعر بزرگ قرن هشتم) (۷۷۳ ـ ۶۹۰ هـ . ق)
خواجه عماد الدین علی فقیه، مشهور به عماد کرمانی، از غزلسرایان نامی ایران و هم عصر با خواجوی کرمانی بود. غزل او نیز همچون غزل خواجو به سبک عرفا و حلقه ارتباط زبان سعدی به زبان حافظ است.
ازاین سراینده نام آور به جز دیوان اشعار که در سال۱۳۴۸ ش به کوشش رکن الدین همایون فرخ چاپ شده ۵ مثنوی نیز به نام ۵ گنج به یادگار مانده که محتوایی عرفانی دارد، این اثر هم به کوشش استاد همایون فرخ به چاپ رسیده است.

مختصری دربارهی حسام الدین چلبی

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۲۵ ب.ظ


حُسام‌الدین حسن چلبی (اورموی الاصل) از عارفان و ارباب طریقت و از جمله اخی‌ها و فتیان بود.

نام و نسب او را حسن بن محمد بن حسن بن اخی تُرک ذکر کرده‌اند.

زندگی

حسام الدین چلبی در سال ۶۲۲ قمری در قونیه متولد شد ولی چون خانواده او اصلاً اهل اورمیه بوده و به قونیه مهاجرت کرده بودند به همین دلیل مولانا اور را در مقدمه مثنوی اورموی اصل خوانده است. (لقب دیگر او «ابن اخی ترک» بخاطر این بود که یکی از خانه های فتوت دور و ور قونیه را پدر وی محمد صاحب بود) که از سال ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری قمری مصاحب و همنشین مولوی بود و بوجود آمدن مثنوی معنوی یادگار این دوره‌است و حتی نظم کتاب شریف مثنوی به درخواست او صورت گرفت اما قبل از آغاز نظم دفتر دوم زوجهٔ حسام الدین وفات یافت و مولانا هم پسر جوانش علاءالدین محمد را که سی و شش سال داشت از دست داد و از شدت تأثر به جنازهٔ او حاضر نشد. درست است که بین علاءالدین با پدر دراین ایّام اختلافاتی وجود داشت اما بدون شک این اختلافات مانع از تأثر شدید پدر در مرگ فرزند نشد. به این ترتیب مدت دو سال نظم مثنوی متوقف شد و در سال ۶۶۲ هجری قمری مجدداً آغاز شد.

متنی در قالب کنکور

سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۲۰ ب.ظ

روزی بر در اتاقش رسیدم و با صدایی فراخ، وی را خواندم. بیرون آمد، دیدم که چه بسیار کریه‌المنظر و بدشکل شده‌ بود با گیسوانی همچون جناب تارزان!
حیوانات اهلی و وحشی و خانگی و از همه نژادها از سر و کولش بالا می‌رفتند. من که بسیار شگفت‌‌زده شدم؛ با صدایی لرزان پرسیدم: «چرا به این وضع درآمدی ای پسر؟» 
در باب یافتن پاسخ مسئله، تأملات بسیار کرد و پس از چندی گفت: «که باید من بخوانم کُل درسام!(درسهام) نمی‌تونم بِرم من، حتی به حمام!»
من که این سخن بشنیدم، تأملی کردم و گفتم: «تو که با این شدت و رغبت درس می‌خوانی، حکماً باید در رشته قضاوتی، وکالتی، طبابتی، ریاستی، چیزی قبول شوی.»
با شادی به من نگاهی کرد و گفت: «خدا از دهانت بشنود!» و به سرعت به داخل اتاق رفت و ادامه دروس را پی‌گیری کرد. ایام به کنکور قریب‌تر می‌شد و مساعدت‌های جناب حضرت ایشان (با استعانت از جناب جمالزاده!) بیشتر می‌گشت. تا آن که یوم‌الکنکور فرا رسید و او به همراه سایر رقبا و رفقا و هم سن و سالان به مبارزه با این غول بی‌شاخ و دم پرداخت. 
چندی بعد که نتایج کنکور معلوم گشت، دیدمش بسیار پکر و عصبانی می‌نمود و به بخت بد و نامُرادش بد و بیراه می‌گفت؛ با شتاب پرسیدم: «چه شد؟ قبول گشتی؟» جوابی نداد. تا آن که خودم روزنامه را از دستش گرفتم و نامش را جستم و دیدم که قبول شده، اما در رشته آبیاری گیاهان دریایی و مطالعه‌ دی.ان.ای (DNA) در گیاهان و خزه‌های دریایی در دانشگاه سنبل‌آباد چراغ تپه!

                                                                                                           محمد حسن بورچی